فصل پنجم از وازه ها در فرهنگ محاوره ای خواجه اباد ( ابزار کشاورزی - طب سنتی)

ساخت وبلاگ
اولین شب زمستان وقتی سرما در خانه ها را می زد تا نوید آمدن برف زندگی بخش ادمی را بدهد و از تولد دوباره خورشید سخن بگوید، آن زمان مردم در تدارک هیزم بودند تا بخاری های کنده سوز وکرسی ها را رو به راه کنند کرسی ها توسط هنرمند درودگر چیره دست ان زمان شاد روان روح الامین صادقی از تبار دودمان صادقی ساخته می شد و یا در در اجاق های سیاه دودی آتشی بیفروزند، همه در خانه بزرگان خانواده گرد می آمدند تا غلبه نور بر تاریکی را جشن بگیرند و تاریکی شب های بلند پاییز تا انتهای کاتا چله را با نخستین انوار روز پشت سر گذارده و به سوی بهار بروند.جشن شب چله یا یلدا که آیینی به جا مانده از هزاران سال قبل است در خانه بزرگان خانواده ها جشن گرفته می شد و در خواجه اباد گذشته اگر در آخرین روزهای پاییز زیبا به خانه های بزرگان سر می زدی می دیدی که هر یک از افراد خانواده در تدارک جشن چله است.میوه هایی که از تابستان خشک شده تا برای این شب حفظ شود از تاریکی پستوی انبارها و انبارها خارج و گوشت گوسفندان پرواری قورمه ریز می شد تا در این شب استفاده شود.تخم هندوانه و خربزه که از تابستان اندوخته شده بود همراه با مغز دانه های بادام و زردآلو بو داده می شد، اندکی کشمش خریداری شده از خاندان باغدار خواجه ابادی آماده و نخود در کنار آن ها میوه های خشک شده زردآلو_ آلو _الوچه(نیلیک _ خواجه ابادی) خشک شده که در سینی های بزرگ مسی چیده می شد تا آخرین روز پاییز برسد و شب چله جشن گرفته شود. هر چه در تابستان کشته { برگه خشک شده بر روی دارچوب خواجه ابادی های قدیم) کرده بودند بر سر سفره شب چله می گذاشتند تا این شب های بلند را با انوار نخستین روز زمستان پیوند دهند.سوفال دشده خونوق دشدهبا پایان یافتن کار دِرو در مزارعجهار ایش فصل پنجم از وازه ها در فرهنگ محاوره ای خواجه اباد ( ابزار کشاورزی - طب سنتی)...ادامه مطلب
ما را در سایت فصل پنجم از وازه ها در فرهنگ محاوره ای خواجه اباد ( ابزار کشاورزی - طب سنتی) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : maleksaraei بازدید : 5 تاريخ : يکشنبه 3 دی 1402 ساعت: 15:47

همچنین بیاد دارم از فراورده های خواجه ابادی نظیر نخود، تفتیده شور توت‌خشک، تخمه‌ کدو، برگه‌ زردآلو، سنجد، گندم بوداده " قاوورداق" مغزِ دانه زردآلو برای این شب آماده می شداین خوراکی ها داخل مچمعه‌ای مسی رح( روی)بر روی کرسی می‌آمد و خوردن غذاهایی هم‌چون، بوغدی قاوورداقو هندوانه شیرین { جالامی}از مرسوم‌ترین غذاهای آن زمان بود و البته این غذاها با صدای بزرگانی که در زیر نور چراغ موشی، فانوس و یا لَامپای روی کرسی، شاهنامه و قصه حسین‌کُرد شبستری و یا امیرارسلان نامدار که پدرم رضوان الله تعالی علیه و امثال درگذشتگان که روانشان جاویران شاد باشدرا می‌خواندند، خوشمزه تر هم می شد. نیزبردن هدیه برای نوعروسان از برجسته ترین آیین های شب چله بود که به آن "چِلِّه لِق اتگ گلینه "یا همان چله‌ای می گفتند که شامل هدایایی مانند پوشاک و مواد غذایی متنوع بود که شب چله با همراهی سایر بستگان به سرمنزل مقصود معشوق داماد رسانده می شد - رخصتی می گرفتند و در هیاهوی جمعیت شادی وصف ناپذیری بین دو خویش ایجاد می شد که بخشی از ان را از کودکی بیاد دارم "کاتا چیله کیچی چیله " در ایین های خواجه اباد قدیم وقدیمی ترها زمستان به دو چله بزرگ و کوچک تقسیم می‌شد، چله بزرگ از اول دی ماه تا دهم بهمن ماه طول می کشید و دهم بهمن به بعد نیز چله کوچک شمرده می شد.مرحوم پدر می گفت پسر نبود شبی که دران شب یا همان شب چله، برفی نبارد اما نه اکنون بلکه در دهه های قبل و محال بود روزهای انتهای پاییز به ویژه آخرین شب های پاییزی با برف همراه نباشد. * پی نوشت : قیسوا به غذای پخته شده میوه برگه زردالو در تابه های رویی خواجه اباد قدیم بود که ب فصل پنجم از وازه ها در فرهنگ محاوره ای خواجه اباد ( ابزار کشاورزی - طب سنتی)...ادامه مطلب
ما را در سایت فصل پنجم از وازه ها در فرهنگ محاوره ای خواجه اباد ( ابزار کشاورزی - طب سنتی) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : maleksaraei بازدید : 2 تاريخ : يکشنبه 3 دی 1402 ساعت: 15:47

آب مایه زندگی است و رودخانه موهبتی است آسمانی. اگر امروز در مسیر رودخانه‌ها و خروجی سدها با نصب ژنراتور انرژی الکتریکی تولید می‌کنند، قدما نیز با نصب پرّه‌های چوبی شبیه چرخ دنده در مقابل آب پرفشار اقدام به تولید انرژی مکانیکی می‌کردند. آسیاب‌های آبی مصداق بارز تولید انرژی در زمان‌های قدیم هستند که البته راه‌اندازی این آسیاب‌ها فقط در مسیر رودخانه‌ها و جویبارهای پرآب ممکن بود. شهرها و روستاهای واقع در کویر فاقد آسیاب بودند و برای تبدیل گندم به آرد باید رنج سفر به جاهای دارای رودخانه را بر خود هموار می‌کردند.اگر شوشتر را شهر سازه‌های آبی نامیده‌اند دلیلش قرار گرفتن در مسیر رود خروشان کارون است، کارون از کنار شوشتر می‌گذرد و اساساً دلیل انتقال شاخه‌ای از کارون به داخل شهر توسط هخامنشیان که به رودخانه دست کند "گرگر" معروف است؛ استفاده از مواهب آب است که از آن جمله است: ایجاد سازه‌های آبی در مسیر رودخانه.خواجه اباد  به لطف قرار گرفتن در مسیر رودخانه – که البته از آن‌جا که تمدن‌ها در کنار رودخانه‌ها شکل گرفته‌اند و اگر این رودخانه نبود شاید روستایی هم نبود- دارای آسیاب‌های آبی بسیاری بود.هر آسیاب آبی از یک ناو برخوردار بود که در قسمت بالایی آسیاب تعبیه می‌شد. ناو یک چاه گرد به شعاع حدود ۸۰ تا ۱۰۰ سانتی‌متر بود که ۴ تا ۵ متر عمق داشت. ناو  ( نوو) را اغلب از چیدن حلقه‌های سنگی بر روی هم به این عمق می‌رساندند. حلقه‌هایی که از تراشیدن سنگ‌های عظیم پوکه معدنی منطقه "به شکل لوله‌هایی با شعاع یاد شده ایجاد می‌کردند. گاهی نیز با تراش صخره، ناوی با دیواره سنگی حفر می‌کردند همچنین کاتا قایا ( صخره بزرگ ) تخت برای به چرخش در امدن توسط دال ( چوب ضخیم متصل به به قایا)  برای نرم ک فصل پنجم از وازه ها در فرهنگ محاوره ای خواجه اباد ( ابزار کشاورزی - طب سنتی)...ادامه مطلب
ما را در سایت فصل پنجم از وازه ها در فرهنگ محاوره ای خواجه اباد ( ابزار کشاورزی - طب سنتی) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : maleksaraei بازدید : 62 تاريخ : جمعه 7 بهمن 1401 ساعت: 16:22

فراوانی  اب دگرمانها در روستای خواجه اباد  باعث شده بود همه روزه سیل جمعّیت از روستاهای فاقد آسیاب به این روستا گسیل شوند. گفته می‌شود  ساکنین روستاهای پایین دست و مشرق و مغرب خواجه اباد { انهایی که از اسیابهای ینگجه و کاهان و نشیب و ..........دور بودند} بار خود را برای تبدیل آن به آرد به خواجه اباد می‌آوردند. اکثر اوقات ساکنین روستاهای مجاور چون نوسرا _ سلطانمیدان و کلاته  میدان - بیدخان و ...چون به صورتی گروهی جهت تهیه آرد به  خواجه اباد می‌آمدند و به علت کندی فرآیند تبدیل گندم یا جو به آرد ناگزیر به سکونت مدت‌دار می‌شدند، روزانه الاغ‌هایشان را در قالب گلّه‌های ۳۰ تا ۴۰ رأسی به چرا می‌بردند! و برای سکونت در شبنگاهان در محله خیرات خانه ها در میان قلعه روزها را سپری می کردند خیرات خانه در خواجه اباد قدیم محوطه ای به ابعاد 500 متر مربع داری دو اصطبل بزرگ برای ارمیدن چهار پایان و سه اتاق کوچک و بزرگ داشت که در ان مسافران استراحت موقت داشتندهیچ آسیابی متعلق به یک نفر نبود، ساختار مالکیت آسیاب‌ها به صورت سهامی و با معیار شبانه‌روز  در 8 مدار دشت خواجه اباد سنجیده می‌شد. هر آسیاب 8شبانه‌روز بود و البته در تعدادی از آسیاب‌ها سازندگان آسیاب که به آنها "ایستا دگیرمانچو" اطلاق می‌شد پس از به اتمام رساندن احداث آسیاب به عنوان کارمزد صاحب ۱ شبانه‌روز از آسیاب می‌شدند. بدین ترتیب برخی از آسیاب‌ها ۷ شبانه‌روزی بودند. حقابه ایستا  برای ابیاری مزارع و تهیه ارد به او طایفه اش اختصاص می یافتممکن بود فردی رُبع (چهار یَک)، نصف، تمام و حتی ۲ شبانه‌روز از آسیابی را مالک باشد امّا هیچ‌گاه مالک ۶ یا ۷ شبانه‌روز یک آسیاب نبود.           &nb فصل پنجم از وازه ها در فرهنگ محاوره ای خواجه اباد ( ابزار کشاورزی - طب سنتی)...ادامه مطلب
ما را در سایت فصل پنجم از وازه ها در فرهنگ محاوره ای خواجه اباد ( ابزار کشاورزی - طب سنتی) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : maleksaraei بازدید : 58 تاريخ : جمعه 7 بهمن 1401 ساعت: 16:22

{اجار}  چراگاه کاه وکلش و باقی مانده گندم بر زمین ریخته شده از دستان درو گر که به کار چرای دام در می اید { بللگچه} اخرین بوته گندم در زمین درو _ رها شده برای نوبت درو بعدی _ تکه کوچک درو  { چالوم بری}  مشت و بازوی نیرومند دروگر با تجربه که در یک ان می تواند چندین بوته گندم را  همزمان درو کند { گیرو} بسته کوچک گندم در دستان درو گر{ دسته } متشکل از چندین گیرو _ هشت گیرو { اغوش} متشکل از دو دسته _ شانزده گیروئی  { پوخال} کلش { درودان اغورلاماق} سعی دروگر از ادامه درو گندم در مسیر بخش پهنایی بلوکه گندم  در عرض پل یا زمین درو  { اوراقا چیخی} هنگامه درو  {بویاتو} داس ویژه درو _ کمانه حلب فشرده  _ اهن اتشکاری شده بی دندانه برای کشانه درو  { خاولو} زمین درو علف هرز و خار مغیلان { تخم کار} مقیاس ارزش گذاری زمین کاشت گندم  { دلسه} گندم بی باران کوتاه و نازک _ فاقد ارزش درو  { داشلوقان یر} زمین سنگ ریزه ها و درشت در مسیر جویبار  { قاراجوغ} سیاهه و افت گندم  {بادمان یاروم} مقدار عرفی پیشکش گندم { دوروش} درویش مطالبه گر گندم مفت {دولانلو بوغدی} گندم  خیس و لطیف صبحگاهی { غیلچیق} مویگون گندم _ پرهای عاج دار بوته گندم در راستای محافظت از تبخیر اب {یک} خربار گندم { بوغاز} میانبند دو کفه دسته های گندم { ارغمچه شوبار } ریسمان و طناب ضخیم در راستای افقی و عمودی باربست گندم  که در هم گره خورده اند  {زاممور حولیقه }  لانه زنبور های  زرد و قهوه ای در پیش روی درو گر { کویک } خوشه های توخالی گندم _ خوشه خرد بی دانه   { قاواما }  دسته های درو شده ترد و شکننده  و صعود در مسیر  باد ملایم & فصل پنجم از وازه ها در فرهنگ محاوره ای خواجه اباد ( ابزار کشاورزی - طب سنتی)...ادامه مطلب
ما را در سایت فصل پنجم از وازه ها در فرهنگ محاوره ای خواجه اباد ( ابزار کشاورزی - طب سنتی) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : maleksaraei بازدید : 187 تاريخ : جمعه 7 بهمن 1401 ساعت: 16:22

با‌خواجه‌آباد, [3/4/2022 9:27 PM]{ایشیکچی }دربان _ {دگیرمانونگ ایشیگچسه } _ دربان  اسیاب در قدیم _  اسیابها  در "شیو " کنونی و "گاو اسیاب " در پایین دشت خواجه اباد دو محله اسیاب   گندم  در روستا بوده اند که  در ان شخص به نوبت گندم های مردم را تحویل و به بخش سنگ اسیا منتقل می کرد)  {بادمان یاروم } این یک اصطلاحی است نه به معنای چهارو نیم کیلوگرم بلکه به معنای   وزن مناسب که گاهی در اوزان کشت گنم به کار می رفت * {هِزاهِز }سر و صدا _ هنگامه _  سر و صدای شیردوشان _ سرو صدای جدایی  گوسفندان از بره یا الحاق به انها در چاشت نیمروز در یاتاق ها محل اجتماع نیمروزی و دام در قدیم { بجرله } -پروار شده _ گوسفند وزین چاق -{هفدلسن } جا افتادن _ در گذشته و امروز برای تعمیرات و بهسازی بام خانه ها همه ساله یا هر دو سال یک بار  ان را با گاه گل می نمودند چرا که در طول فصول سال به ویژه در ماه های پر بارش باران از ضخامت کاهگل های قدیمی به تدریج کاسته می شد بنا براین برای احیای کاهگل قدیمی خاک به همراه کاه را مخلوط  و پس از تهیه_  ان برای مدت دو ساعت به حال خود رها می کردند که احیانا خاک های درشت سخت به تدریج در کاهگل باز می شدند  و کاه کاملا در درون گل حلاجی  می شد به این سنگ ها و خاک های سخت و سفت " بجله "  نیز می گفتند  {قاوا } نرم  _  {دالوم کیترمی } نشان غیرت _ بر شانه خود راه نمی دهد {یاشماق} ماسک { کوله جه } نوعی کت زنانه در خواجه اباد قدیم  از کرک و پشم بافت سنتی بانوان  { ایمشاق} ریز_ ریزه { ییرریگ} درشت  {پای دار }- همیاری صاحبان دارای یک گاو. برای شخم زنی { ارغه} نیرنگ باز _ { مون فصل پنجم از وازه ها در فرهنگ محاوره ای خواجه اباد ( ابزار کشاورزی - طب سنتی)...ادامه مطلب
ما را در سایت فصل پنجم از وازه ها در فرهنگ محاوره ای خواجه اباد ( ابزار کشاورزی - طب سنتی) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : maleksaraei بازدید : 86 تاريخ : يکشنبه 5 تير 1401 ساعت: 20:00

تاریخچه تاسیس دبستان خواجه آباد در ابتدا روح تمامی درگذشتگان وبزرگان روستا شاد  در سال1340  یا همت مرحوم حاج میرزا تقی حسینی و مرحوم حاج محمد اسماعیل امینی که کدخدا بود   ودرخواست های مکرر ورفت وآمدها فصل پنجم از وازه ها در فرهنگ محاوره ای خواجه اباد ( ابزار کشاورزی - طب سنتی)...ادامه مطلب
ما را در سایت فصل پنجم از وازه ها در فرهنگ محاوره ای خواجه اباد ( ابزار کشاورزی - طب سنتی) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : maleksaraei بازدید : 130 تاريخ : شنبه 18 بهمن 1399 ساعت: 5:37

فرج امینی, [11.01.21 22:41][Forwarded from فرج امینی]تاریخچه تاُسیس دبستان خواجه آباد در ابتدا روح تمامی درگذشتگان وبزرگان روستا شاد  در سال1340  با همت مرحوم حاج میرزا تقی حسینی و مرحوم حاج محمد اسما فصل پنجم از وازه ها در فرهنگ محاوره ای خواجه اباد ( ابزار کشاورزی - طب سنتی)...ادامه مطلب
ما را در سایت فصل پنجم از وازه ها در فرهنگ محاوره ای خواجه اباد ( ابزار کشاورزی - طب سنتی) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : maleksaraei بازدید : 81 تاريخ : شنبه 18 بهمن 1399 ساعت: 5:37

کانال " با خواجه اباد"  :  شاید به جرات بتوان گفت که در میان 131 روستای قدیم سرولایت ان زمان و هم اکنون در میان سی و اندی روستا در حال حاضر این روستا هنوز هم غنی ترین اداب و ائین های اجتماعی را با حدت فصل پنجم از وازه ها در فرهنگ محاوره ای خواجه اباد ( ابزار کشاورزی - طب سنتی)...ادامه مطلب
ما را در سایت فصل پنجم از وازه ها در فرهنگ محاوره ای خواجه اباد ( ابزار کشاورزی - طب سنتی) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : maleksaraei بازدید : 90 تاريخ : شنبه 18 بهمن 1399 ساعت: 5:37

شناخت فرهنگ مردم خواجه اباد ادامه از سالهای پیش                                  واژه ها و اصطلاحلات کاربردی در فرهنگ محاوره ای خواجه اباد( قسمت شانزدهم) 16                                             فصل پنجم از وازه ها در فرهنگ محاوره ای خواجه اباد ( ابزار کشاورزی - طب سنتی)...ادامه مطلب
ما را در سایت فصل پنجم از وازه ها در فرهنگ محاوره ای خواجه اباد ( ابزار کشاورزی - طب سنتی) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : maleksaraei بازدید : 78 تاريخ : شنبه 18 بهمن 1399 ساعت: 5:37